یک ترنج تند مانند هوای یخبندان روی شما میشوید. چنگ زدن سرد فلفل صورتی، سوزن سوزن شدن خفیف پیمنتو بری را در انگشتان خود احساس می کنید و کندر گذشته و آینده شما را در بر می گیرد.
یک نفس عمیق ریه های شما را پر از رایحه تند و دودی Sand Vetiver و گل رز حیوانی می کند که لهجه های تنباکوی فرسوده آن تنش بین پاپیروس خاکی و لمس ابریشمی چوب صندل را رام می کند.
با این حال، اینجا انتهای جادههاست، جایی که خورشید همیشه بلند است، و پرتوهای میستیکال آلدهیدی ناگهان از میان زعفران و جیر، ردای چرمی شک و تردید شما، نیزه میشوند تا غباری از چوب آکیگالا را برافروختند که مانند دستهای از کرم شبتاب میدرخشد.
توتم عمودی از چوبهای معدنی و جرقههای ستارهای ادویه، هدف یک بیداری شمنی است، رایحه احساس آرامش، یافتن ریشهها، احساس کامل بودن.